۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

به نون

این سو
دست همیشگی تو
به انتظار بود

و آنسو
دستان گذرای بی شمار دیگران

و من هی دست دست کردم

۵ نظر:

mozabzab گفت...

خیلی زیبا بود آیدین.

pendar گفت...

be estelah! very nice! mashoof shodim ;)
be omide an rooz :)

آیدین گفت...

ترول: مرسی که اومدی و خوندی!!! یادت باشه یه نکته رو: از مرتضی سخن می گویم

پندار: دوست عزیز ممنون از اینکه به این وبلاگ سر زدید. اگرچه من شما را نمیشناسم ولی مشعوف شدم با این پیغامتان

mozabzab گفت...

هه هه..عموهایت را بگو!!

To Whom It May Concern گفت...

wonderful!!!Indeed