۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

با کوشای عزیزم

در تو واژگان
چه درونی شده اند
که به هر بهانه ای
رقصان، در جایِ بایسته می نشانیِ شان

در من اندوه
چه درونی شده است
که بی هیچ بهانه ای
به زار
در هر جای
می نشینم

۳ نظر:

شهاب مقربين گفت...

همين ديروز دانستم كه اين آيدينِ عزيز، آيدين پوري‌ است و اين وبلاگ قشنگ، وبلاگ اوست. خوشحالم و از ابراز محبت‌ات سپاسگزار.

آیدین گفت...

من واقعا خوشحالم از اینکه سر زدید به این وبلاگ و در عین حال کلی هم حس ترس و لرز میاد سراغم چرا که بسیار سخته در حضور یک شاعر خوب، سیاه مشقِ شعر کرد.

مریم گفت...

در من اندوه درونی شده است.
این قسمتش شبیه خیلی از (من) هاست. چرا نمیتونیم اینقدر به اندوه پا ندیم؟ چرا اینقدر راحت می شه شناختش؟
من که اینقدر سانتی مانتال نبودم! چرا هی می گم چرا؟!